30
تیر

مستاجری

این مطلب رو تو پیش نویس های گوشیم یافتم. مربوط میشه به وقتی که صاحبخونه تازه مبلغ جدید اجاره رو اعلام کرده بود و من نشستم حساب کردم ببینم چند درصد افزایش داده دقیقا. نمیدونم چرا پستش نکردم. احتمالا برا اینستا نوشتمش. مطلب مذکور این بود: با یک بانوی… بیشتر »

free b2evolution skin
29
تیر

فایل های باز ذهنی

دیروز بعداز مدت ها تصمیم گرفتم یکی از فایل های باز ذهنیم رو ببندم. حالا خیالم راحته. آخیییییش…. غرورمو زمین زدم و تو جنگ با نفس خودم پیروز شدم. دیگه این فایل ذهنی برام بسته شده. دلم میخواد ببخشم. دلم میخواد گذر کنم. دلم سیاه نباشه. و خیلی دلم… بیشتر »

free b2evolution skin
21
تیر

اندر حکایات صندلی اپن!

از قدیم و ندیم ایرانی ها سفره می انداختند و روی زمین غذا می خوردند. بعد که بعضی ها کمی منورالفکر شدند و باکلاس! 70 سانت رفتند بالاتر و روی میز غذا خوردند. میز غذاخوری تقریبا در اکثر خانه های ما موجود و بلا استفاده است. هنوز با میز غذاخوری ارتباط برقرار… بیشتر »

free b2evolution skin
21
تیر

قول می دهم پسر خوبی باشم

امروز حرم شیفت داشتم. دو کارتن کتاب دادند دستمان که برویم بفروشیم به زوار. کتاب ها داستان برای کودکان و نوجوانان بود. داستان های خوبی بود. قرآنی و آموزنده. اما متاسفانه اکثرا گران قیمت بود. مثلا به قیافه و قد و قواره اش می خورد 2000 تومان باشد. اما 8000… بیشتر »

free b2evolution skin
21
تیر

من و سارینا

سارینای 5 ساله دختر خواهرم است. من و سارینا به دلایلی مجبور بودیم یک مسیر 150 کیلومتری را درست نزدیک به تحویل سال با هم باشیم. مامان سارینا (خواهرم) صندلی عقب خواب بود. همین که شروع به رانندگی کردم طبق عادت همیشگی‌ام شروع کردم به خواندن چهار قل. هنوز… بیشتر »

free b2evolution skin
21
تیر

مرد واره زن

شب عید فطر بود. عادت کرده بودم که تا سحر بیدار بمانم. از شدت تنهایی، به ناچار و طبق معمول، دست به دامان تلویزیون شدم.چه عادت بدی دارم من. تلویزیون هم صحبت من است در روزها و شب های تنهایی. اما چه هم صحبت بدی! اصلا گوش نمی کند. فقط یک ریز حرف می زند!… بیشتر »

free b2evolution skin
21
تیر

کتاب مشترک

ساعت 11 ظهر بود. آفتاب قم بیرحمانه می­ تابید. صورتم از فرط گرما به سایه چادرم پناهنده شده بود. درست جایی را نمی­ دیدم و تند تند قدم بر­می ­داشتم. اگر کسی از دور راه رفتن زیگزاگ مرا می­ دید احتمالا فکر می­کرد دیوانه شده­ ام. طبق معمول دیر رسیده بودم. از… بیشتر »

free b2evolution skin
20
تیر

روز نظم

ده نکته مهم در راستای نظم دهی به منزل: نکته اول: هر وسیله ای که بیشتر از یک ماه بلا استفاده باشد باید از دسترس محو شود! مثلا لباس هایی که درون کشو ها می گذارید باید حداقل ماهی یک بار به کارتان بیاید و الا جزو وسایل کم مصرف هستند و باید جمع آوری شوند.… بیشتر »

free b2evolution skin
20
تیر

اقتصاد مقاومتی

تا به حال این سوال را ازخود پرسیده اید که نقش من در اقتصاد مقاومتی چیست؟ حتما شما هم تا کنون گزارش های جنجالی صدا و سیما از انباشت زباله ها در دریاها و رودخانه ها و بیابان ها را دیده اید. این زباله ها را چه کسی تولید کرده است؟ جای دوری نروید! من و شما!… بیشتر »

free b2evolution skin
20
تیر

نامه ای به دخترم

دخترم! تو الان در ملکوت هستی و از نصایح مادر گناهکارت بی­نیاز! اما این نامه را می­نویسم برای وقتی که دنیایی شدی. دخترم وقتی بیایی بهترین نام را برایت انتخاب می­کنم. نامی که همیشه به خاطرت بیاورد که تو ارزشمندی و رنگ و بوی خدایی داری. نمی دانم ظاهرت شبیه… بیشتر »

free b2evolution skin
20
تیر

چال لپ

داشتم یک دکور می‌زدم برای دهه کرامت. ستاره‌های بلورین را به نخ گره می‌زدم و از پنجره فرهنگی حرم آویزان می‌کردم. هر ستاره‌ای که کارش تمام می‌شد در هوا چرخی می‌زد و با نسیم کولر این طرف و آن طرف می‌شد. گاهی نخ‌ها به هم گره می‌خوردند و با سختی از هم جدا… بیشتر »

free b2evolution skin
20
تیر

پردیسان من

واااای چقدر خونه‌تون دوره! -آخه اینم شد جا خونه گرفتید؟ دورتر از اینجا نبود؟ -واقعا چطور هرروز این مسیرو میری و برمیگردی؟! -خدا بهت صبر بده! تا کی میخواید اینجا زندگی کنید؟؟!! -اینجا نونوایی هم دارید؟! جا قحطی بود اومدین اینجا؟ این برخی از عکس‌العمل‌های… بیشتر »

free b2evolution skin
20
تیر

سادات

وارد پارکینگ که شدیم روی در آسانسور نوشته بودند ملاقات با حاج آقا سادات طبقه اول. ملاقات با سیده خانم طبقه دوم. رسم خوب بعضی قمی‌هاست که در مهمانی‌ها مردانه و زنانه را جدا می‌کنند. دکمه 1 و 2 آسانسور را فشردیم و منتظر شدیم. آسانسور طبقه یک ایستاد و… بیشتر »

free b2evolution skin
20
تیر

میوه های از آب گذشته

وقتی کسی راهی قم می‌شود پدرشوهرم از فرصت استفاده می‌کند و چند جعبه میوه از باغ خودشان می‌فرستد برای پسر و عروسش! یعنی ما! احتمالا تصورشان از قم یک بیابان بی‌آب و علف است که هیچ میوه و سبزی در آن یافت نمی‌شود. دستشان درد نکند اما همیشه این حجم میوه،… بیشتر »

free b2evolution skin
20
تیر

پیچ گوشتی بابا

وقتی به این خانه آمدیم یکی از مهم‌ترین کارها نصب پرده و آینه روشویی و جاحوله‌ای و… بود. کارهایی که نیاز به ابزار فنی و یک آدم کاردرست مثل بابا داشت. برای همسر تازه‌کارم که همیشه سرش در درس و بحث بوده این کارها ناآشنا می‌نمود و تخصصی نداشت. بابا… بیشتر »

free b2evolution skin
20
تیر

فرار از خانه

تازه ترم جدید شروع شده بود. خانم میم، همکلاسی جدیدمان خیلی پر انرژی و سرحال بود. تمرینات را تمام و کمال انجام می‌داد و سر کلاس با سرعت پاسخ سوالات اساتید را می‌داد. میم یک نوزاد 3 ماهه داشت ولی حاضر نبود مرخصی بگیرد. می‌گفت: “نمی‌توانم در خانه… بیشتر »

free b2evolution skin
20
تیر

سانچی/ خدایا نشانه ای بفرست

شبی که پدرم از دنیا رفت من برای چند دقیقه اتاق را ترک کرده بودم که با تماس خواهرم بازگشتم. همان چند دقیقه کافی بود که فکر کنم هیچ اتفاقی نیفتاده. تا چند دقیقه پیش داشت حرف می‌زد. تکان می‌خورد. نمی توانستم باور کنم. یعنی نمی‌خواستم. سرم را روی قلبش… بیشتر »

free b2evolution skin
20
تیر

مجاز

دیدم تلویزیون دارد برنامه‌ا‌ی درباره فضای مجازی پخش می‌کند. با خودم گفتم به به ببینیم چه می‌گوید یاد بگیریم. با مردم درباره فضای مجازی و استفاده بیش از حد از آن مصاحبه می‌کردند و بالاتفاق پاسخ همه این بود که خیلی بد است و ما مخالفیم و اصلا چه معنی دارد… بیشتر »

free b2evolution skin
20
تیر

همه کاره

چند روز پیش مدیر محترم مدرسه تعدادی روسری سفارش داده بودند برای هدیه به ممتازین. تصویر روسری‌ها را که تا نیمه شب مشغول دوخت و دوز بودم در پیچ شخصی‌ام گذاشتم. یکی از دوستانم حرفی زد که برایم جالب بود. گفت: “احسنت. همه کاره هستی". حرفش باعث شد نگاهی… بیشتر »

free b2evolution skin
20
تیر

زندگی طلبگی

زندگی طلبگی یک زندگی معمولی مانند همه زندگی ها نیست. مادر طلبه برای فرزندانش قصه می گوید اما نه قصه شنگول و منگول، نه همان قصه های تکراری بی محتوا، مادر طلبه قصه حدیث کسا را برای فرزندش می گوید. قصه های شادی اهل بیت را. مادر طلبه برای آرام کردن کودک… بیشتر »

free b2evolution skin
20
تیر

جاده قم مشهد

وقتی به سمت مشرق زمین می‌روی یعنی قدم در جاده بهشت گذاشته‌ای. مشرق ایران، سرزمین خورشید، سرزمین حضرت شمس الشموس، این جاده را خوب می‌شناسم. بارها و بارها کیلومترهای آن را شمرده‌ام تا به مقصد برسم. انگار سرنوشت من را با این جاده گره زده‌اند. از 18 سالگی… بیشتر »

free b2evolution skin
20
تیر

چای به

پارسال همین روزها بود که تصمیم به ترک چای گرفتیم و انواع و اقسام دمنوش‌ها را به عنوان جایگزین امتحان کردیم. مامان مثل فرشته نجات به دادمان رسید و چای بِه را پیشنهاد داد. چون همرنگ چای بود و خوش‌طعم؛ مقبول افتاد و ما موفق به ترک اعتیاد شدیم! لذا مامان… بیشتر »

free b2evolution skin