30
اردیبهشت

قشنگی‌های مادری

یه نفر هست که وقتی نصفه شب از خواب می‌پره فقط منو می‌خواد که دوباره به آرامش برسه و بتونه بخوابه.

یه نفر هست تو این دنیا که فقط با صدای من خوابش می‌بره.

یه نفر هست که به من احتیاج مبرم داره.

و من هم به این عشق ورزیدن احتیاج مبرم دارم :)


free b2evolution skin
29
اردیبهشت

روزه‌داری

سختی روزه‌داری فقط اونجاش که باید قرمه سبزی شب مونده رو گرم کنی بذاری دهن بچه‌ات :/


free b2evolution skin
3
اسفند

عمو

​مامان جون یادت بمونه اون شب که عمو‌ اومده بود پیشمون و تا نیمه شب باهات بازی کرد چقدر بهت خوش گذشت.

یادت بمونه چقدر زندگی رو ساده می‌گرفتی.
نشون به اون نشون که نی‌نی صورتی که عمو برات آورده بود کلی سرگرمت کرد و الان هم هرروز بهش غذا میدی و رو پاهات می‌خوابونیش.

عموی خوب و مهربون.
ممنون که یک شب رویایی برای فرشته کوچولوی ما ساختی.


free b2evolution skin
3
اسفند

اندر حکایات بیرون رفتن با بچه

​تذکرهایی که در یک جلسه کوتاه زنانه دریافت کردم:

اونجا نشین.

بیا اینجا بشین.

موهاش چرا نامرتبه؟ از پشت جمع کن سفت ببند.

چقد وسیله زیاد آوردی. چه خبره این همه بار و بندیل؟

موهاشو چرا اینجوری بستی؟ خوب نشد. همون قبلی بهتر بود.

مواظب باش چایی‌ت نریزه

چایی‌تو از اینجا بردار بذار اون طرف

چقد موهاشو سفت شونه میکنی؟ دردش گرفت!

این گیره رو دستش گرفته قورت نده یه وقت؟

اینو میخوره کثیف نیست؟

بذارش اون طرف.

ببین اینو داره میخوره ها! اشکال نداره؟

ولش کن اصلا بذار موهاش باز باشه.

چرا پا شدی بری؟


free b2evolution skin
4
مهر

مقبره علما

امروز دلم رفت برای این شبکه‌های آبی فیروز‌ای

و اون دختر کوچولو که با چادر سفیدش دور خودش می‌چرخید و کیف می‌کرد از خنکای سنگ مرمر زیر پاهاش.

آخرین شب جمعه محرم، مقبره علمای حرم و این فرش‌های دست‌بافت که منو یاد حرم امام رضا جان انداخت. خدایا شکرت.


free b2evolution skin