13
مرداد

100 روز مادر بودن

از توی اون عکس سیاه با خطوط سفید که استخون‌های ظریف‌تو نشون می‌داد درست نمی شد ببینمت. نمی‌شد بی‌واسطه لمست کنم. مانیتور سونوگرافی سرد و یخ بود ولی دست‌های تو نرم و گرمه!
صد روزه که یه موجود معصوم تو خونه داریم و فرشته‌ها اینجان. تو خونه‌یِ کوچیکِ ما دورِ سرش می‌چرخن.
.
از شیرین کاری هاش بگم؟ وقتی شیر می‌خوره چند دقیقه یک بار از خوردن دست می‌کشه و زل می‌زنه تو چشام و می‌خنده به نشانه‌ی تشکر. بعد که مطمئن می‌شه کاملا حواسم بهش هست و تو گوشی و لپ تاپ و کتاب نیستم احتمالا! به خوردن ادامه می‌ده :)
.
تازگی‌ها دست‌هاشو داره کشف می‌کنه. مثلا داره دست و پا می‌زنه یهو دستش میاد جلو چشمش. بعد نگاهش رو دستش قفل می‌شه و چند لحظه روش تمرکز می‌کنه. انگار با خودش می‌گه این جسم سفید تپل نرم چه کاربردی می‌تونه داشته باشه؟ مثلا بخورمش؟ بعد یهو تمام حجم مشت شو می‌بره به سمت دهنش و کلی تلاش می‌کنه که بخورتش! وقتی می‌بینه جا نمی‌شه بی خیال می‌شه و به دست و پا زدن ادامه می‌ده.
.
از سرگرمی‌هاش هم اینه که بذاریمش جلوی آینه. کلی باخودش و تصویرش مشغول می‌شه. فقط ممکنه سرشو بکوبه تو آینه که بیشتر کشفش کنه! :)


free b2evolution skin
13
مرداد

اولین مسافرت با نی نی

اگر از من بپرسید مسافرت با یه نوزاد هشت هفته‌ای چطور بود، بلند و کشیده می‌گم سَخت!
اما اگر این مسافرت به دیدن چهار تا خاله‌ی یکی از یکی مهربون تر ختم میشه که براتون از تجربیات ارزشمند بچه‌داری می‌گن و ورزش و ماساژ نی‌نی رو ازشون یاد می‌گیرید شما که خیلی ناشی و تازه‌کار هستید یا بعضی‌هاشون تا دیر وقت می‌مونن نی‌نی رو ببینن و بعدش مجبور می‌شن تا صبح رانندگی کنن یا بعضی‌ها برای نی‌نی با دست‌های پر مهر و هنرشون پاپوش و کلاهِ خوشگل می‌بافن که پشت‌تون گرمِ گرم می‌شه به حمایت و بودن‌شون یا براش کلی چیز میزِ خال خالیِ صورتی می‌دوزن و این‌قدر هنرمندن که شما شرمنده‌ی این همه لطف و محبت می‌شید و زبون‌تون قاصره از تشکر…
پس حتما این طیِّ طریق تو دلِ سرما به زحمتش می‌ارزه.


free b2evolution skin
13
مرداد

چهار هفته مادر بودن

چشم‌هامو می‌بندم و می‌رم به روزهایی که تازه فهمیده بودم تورو دارم. چقدر زود گذشت اون روزهای شیرین. روزهای محرم که دست به پهلو می‌گرفتم و می‌رفتم روضه که بیمه‌ی امام حسین بشی. شب‌هایی که تا صبح نوازشت می‌کردم و برات چهارقل و آیه الکرسی می‌خوندم و آرزو می‌کردم که سالم باشی.
.
حالا من یه ترس بزرگ دارم. اینکه این روزها هم بگذره و من به اندازه کافی نگات نکرده باشم، بوت نکرده باشم، وقتی خوابی نفس‌هاتو نشمرده باشم، پاهای کوچولوتو نبوسیده باشم، موهای مشکی‌تو نوازش نکرده باشم…
عزیز دل مادر! چطور باور کنم که چهار هفته شدی…


free b2evolution skin
13
مرداد

برای دخترم

من تو را به این دنیا آورده‌ام پس موظفم نیازهایت را به بهترین شکل برطرف کنم.
من برای برطرف کردن نیازهایت منتی بر سرت ندارم. و نمی‌خواهم در آینده برایم جبران کنی. بال پروازت را نمی‌بندم که همیشه با من بمانی.
همین که آمدی و مرا مادر کردی کافی است که یک عمر سپاسگزارت باشم.
.
مهم‌ترین ارزشی که برای تو می‌خواهم “انتخاب‌گر” بودن است.
دخترم انتخاب کن که چه کنی، کجا باشی، چه عقیده‌ای داشته باشی، چگونه زندگی کنی و برای تک تک انتخاب‌هایت سرت را بالا بگیر و از نگاه و قضاوت هیچ‌کس نترس. حتی مادرت


free b2evolution skin
13
مرداد

لیلی مقاومت

حرمله‌ها هنوز هم ناجوانمردانه کمین کرده‌اند
با چشم‌های حرامی‌شان به دنبال سفیدی گلوی #شیرخواره ای…
این بار تیر سه شعبه ندارند و ردی از خون به جا نمی‌گذارند تا خواب آسوده بعضی آشفته نشود و گمان کنند شهر در امن و امان است…
.
آه #لیلا جان…
نام تو خودش روضه مصور است…
.
بگذار برایت مادری کنم و هم‌پای مادرت اشک بریزم و مویه کنم
تو اکنون هم‌بازی علی اصغر هستی و نیازی به همدردی من نداری
اما من به اشک ریختن برای تو از همه نیازمندترم…
.
اللهم عجل لولیک الفرج

#لیلی_من #لیلی_مقاومت #لیلا_الغندور
#القدس_عاصمة_فلسطين #فلسطین #اسرائیل_سقطت


free b2evolution skin