20
اسفند

حال صداوسیما خراب است

دیدم تلویزیون دارد برنامه‌ا‌ی درباره فضای مجازی پخش می‌کند. با خودم گفتم به به ببینیم چه می‌گوید یاد بگیریم. با مردم درباره فضای مجازی و استفاده بیش از حد از آن مصاحبه می‌کردند و بالاتفاق پاسخ همه این بود که خیلی بد است و ما مخالفیم و اصلا چه معنی دارد که در مهمانی‌ها غرق فضای مجازی شویم و نه به فضای مجازی و غیره…
بعد از مصاحبه‌ها بخش جالب برنامه آغاز شد. فیلم‌های سخیف و بی‌کیفیت و تاریخ مصرف گذشته تلگرام و اینستاگرام یکی پس از دیگری با یک کپشن شاخ! پخش می‌شد و صدای قهقهه حضار…

خروسی در حال نوک زدن به سگ است

خانه تکانی آقایان و افتادن از روی نردبام

ترکیدن ترقه در دست کودک خردسال

ترسیدن گربه از موش

دوچرخه ای که به دلیل سنگینی وزن راکب به زمین می‌خورد

و…

صداوسیمای عزیز! این فیلم‌ها را ما دیده‌ایم! حرف جدید چه دارید؟! شما در این برنامه‌ها دقیقا دنبال چی هستید؟! الان که مردم تا خرخره در تلگرام و اینستاگرام غرق شده‌اند به فکر افتاده‌اید که برنامه در این رابطه بسازید. دستتان درد نکند. اما این شد برنامه فرهنگ‌سازتان؟ آخر تلاش‌تان به اینجا رسید؟ واقعا صداوسیمای ما اینقدر کمبود برنامه و کمبود کارشناس دارد که تایم خود را در یک ساعت پر بیننده این‌گونه پر می‌کند؟ از برنامه‌های طنزتان حرفی نزدم. از برنامه‌های گفتگو محور و بیان زندگی خصوصی بازیگران روی آنتن چیزی نگفتم. شما را به خدا حداقل در برنامه‌های علمی و اجتماعی تان کمی دست از سرگرم کردن ما بردارید. باور کنید ما تمام این فیلم‌ها را چند وقت قبل از شما در تلگرام و اینستاگرام دیده‌ایم. کمی حرف جدید بزنید. کمی بی‌خیال خنداندن ما بشوید و به ما چیز یاد بدهید. این روزها هر شبکه‌ای که بزنیم یا چند بازیگر در حال آشپزی هستند یا یک مجری دارد از فی خالدون زندگی یک بازیگر می‌پرسد یا یک بازیگر دارد ادا درمی‌آورد و تشویق می‌شود یا…. اخیرا چند پیام بازرگانی دیدم که آن هم الحمدلله به تسخیر بازیگران درآمده. این صداوسیما خیلی حالش خراب است. خراب.


free b2evolution skin
3
اسفند

بیراهه نرویم

مسئله اصلی در ناآرامی های تهران دراویش نیستند. این یک آدرس غلط است. اساسا دروایش هر گز در ایران یک “مسئله” نبوده اند. مسئله از یک سو اراده واضح و رصد شده ضد انقلاب بویژه منافقین است برای “ایجاد خشونت پی در پی و مزمن” در کشور و حرکت به سمت پروژه “تخریب ایران"؛ و از سوی دیگر، پروژه یک جریان سیاسی کاملا شناخته شده در کشور که خشونت را فرصتی برای باج خواهی از کشور و مردم می داند. دیشب تا سرحدممکن با داعشی های خیابان پاسداران مدارا شد. برای اثبات مدارا و احتیاط نظام همین بس که حالا که غائله ختم شده حافظان امنیت حداقل 4 شهید داده اند اما از مهاجمان حتی یک نفر کشته نشده. اما واقعیت این است که این مدارا دیگر به سقف خود رسیده است. ما اکنون با مردمی مواجه نیستیم که فریاد بیکاری و نداری سرداده باشند. آن مردم را، هر چه هم بگویند، باید احترام کرد. مسئله امروز این است که کسانی اراده کرده اند به هر روش ممکن به جان مردم بیفتند و آرامش را از “ایران آرام” بگیرند. اینجا جای مماشات نیست. زیبنده کشوری که خاورمیانه را امن کرده این نیست که قمه کش ها وسط خیابان پایتخت، جولان بدهند. نهادی که در کشور مسئول و متولی پرونده منافقین است باید رویه فعلی خود را به طور اساسی تغییر بدهد. با سیاسیونی هم که تا خشونتی آغاز می شود جانب خشونت طلبان را می گیرند و اساسا خشونت را برای خود “فرصت چانه زنی” می دانند باید با قاطعیت تعیین تکلیف کرد. قمه به دستان در خیابان، با بوقچی هایشان در  تلگرام و توئیتر هیچ فرقی ندارند.

منبع: @mahdi_mohammadi61


free b2evolution skin
23
بهمن

ابراهیم را وسط آتش دیدم!

یادداشت «احمد بابایی» در پاسداشت ابراهیم حاتمی‌کیا کارگردان «به وقت شام»
?ابراهیم را وسط آتش دیدم! چشم‌هایش تلاطم داشت… او خوب می‌دانست که هنرش هزینه‌بردار است. او بعد از سی سال روی سِن رفتن، می‌دانست که اثر هنرمندان استشهادی (چون آوینی)، مثل کشتی نوح است که تا موج طوفان نرسیده، درگیر استهزاء اراذل فرهنگی و سیاسی خواهد شد؛ او خوب می‌دانست که کشتی هنر در ساحل گیشه، امن‌تر است اما کشتی نوح برای طوفان‌ها ساخته می‌شود! ابراهیم، از هنرش کشتی نوح ساخته بود. کشتی نوح، را با ساحل گیشه چه کار!؟
?هنرمندی که خود را وابسته به نظامِ شهدا می‌داند، در صورت لزوم، عملیات استشهادی خواهد کرد. ققنوسِ شهید آوینی، «حاج کاظمِ» سینمای ما، ابراهیم، در اوج هنرمندی و رندی، درست وسط آتشِ استهزاء و درست وسط طوفانِ بی‌غیرتیِ مسندنشینان فرهنگی، یک تنه، تنها و مردانه، بارِ دفاع از حیثیت «عباس‌های انقلاب» را به دوش کشید.
?بالای سِن، وقتِ «حاج کاظم» شده بود انگار! ققنوس آوینی، بال بالی زد و خاکستر دلش خودشیفته‌های مفت‌خور را بی‌آبرو کرد. حاج کاظمِ قصه‌ی ما، مشتِ خود را گره کرده بود و چشم در چشم دوربین‌ها، شیشه دکان عرق‌فروش‌های سینما را خرد کرد!
?اگر به کار انقلاب نیاید، شیشه جشنواره فجر را باید در چشم عمروعاص‌های سینما خرد کرد؛ ابراهیم حق داشت بغض کند… ققنوس حق داشت بال بال بزند… حاج کاظم حق داشت به‌خاطر عباس، آبرویش را پیش شهدا به حراج بگذارد.

منبع: کانال خبرگزاری فارس


free b2evolution skin