23
بهمن
مادر و دختری
مادر جان. نترس از اینکه بیای بغلم. تا همیشه، بی بهونه و بدونِ هیچ پیش زمینهای، بی اینکه منتظرِ اتفاق خاصی باشی بیا بغلم و آروم بگیر تو این گوشهی دنجِ مادرانه که مخصوص خودته. لازم نیست از سفر برگشته باشی که ببوسمت. لازم نیست برای در آغوش کشیدنت و بوییدنت منتظر عید یا مناسبتی باشم. نگاهِ تو بهترین بهونهست برای بوسیدن و بوییدن. نگاهی که سخاوتمندانه خرجِ من و بابا میکنی. یه نگاهِ نابِ دخترونه. وقتی با اون چشمهای درشتت که منو یادِ خودم میندازه زُل میزنی بهم دیگه چرا باید تحمل کنم و نگیرمت بین پر و بالم؟ تو کی هستی که هر روز منو عاشقتر میکنی؟ از کجا اومدی که بوی بهشت میدی؟ فرشته خانوم. همیشه بمون برای من و بابا که تو این غربت بعد از خدا تو رو داریم و بس. غربت نکشی الهی دخترم.
دختر شیرینه. خیلی شیرین.
نزدیکترین باش به من.
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب