20
تیر

پردیسان من

واااای چقدر خونه‌تون دوره!

-آخه اینم شد جا خونه گرفتید؟ دورتر از اینجا نبود؟

-واقعا چطور هرروز این مسیرو میری و برمیگردی؟!

-خدا بهت صبر بده! تا کی میخواید اینجا زندگی کنید؟؟!!

-اینجا نونوایی هم دارید؟! جا قحطی بود اومدین اینجا؟

این برخی از عکس‌العمل‌های دوستان و آشنایان ما بود وقتی متوجه می‌شدند ساکن پردیسان شده‌ایم. شهرک پردیسان از مرکز شهر قم خیلی فاصله دارد و مسیر رفت و آمد طولانی آن طاقت فرساست. به خصوص برای مهمان‌های ما که از راه دور می‌‌آمدند و دوست داشتند نزدیک حرم باشند و بازار و… یا برای دوستان هم مباحثه‌ای بنده که می‌خواهند یک ساعت بیایند و درس جلسه گذشته را مباحثه کنیم و فوری برگردند. یا برای دوستان همسرم که با بچه کوچک و بدون وسیله می‌خواستند بیایند افطاری منزل ما! که البته معمولا عطایش را به لقایش می‌بخشند! برای خود ما البته این مسیر عادی شده است و می‌دانیم چه ساعاتی کم‌تر به ترافیک برمی‌خوریم و زودتر به مقصد می‌رسیم. اوایل برای من هم سخت بود اما الان با دید دیگری به پردیسان نگاه می‌کنم. پردیسان برای من جای خیلی قشنگی است با یک دنیا خاطره از سال‌های اول زندگی مشترکمان. پردیسان تنها جایی است که حتی مشاور املاک آن هم طلبه هستند! وقتی در پردیسان قدم بزنید همه‌جا در پارک و خیابان و فروشگاه می‌توانید لباس پیامبر(ص) را ببینید. در منطقه‌ای از پردیسان که ما سکونت داریم چیزی تحت عنوان تاکسی نمی‌بینید! چون ماشین‌های شخصی زیادی صلواتی شما را به مقصد می‌رسانند و مسافری برای تاکسی‌ها باقی نمی‌ماند.

اگر یک نماز مغرب‌وعشا را در یکی از مساجد پردیسان بخوانید احتمالا شما هم از تعداد زیاد کودکان در مسجد تعجب خواهید کرد که از منبر بالا و پایین می‌روند و نوبتی مکبر می‌شوند، مداحی می‌کنند، دعا می‌خوانند و حتی پذیرایی آخر مراسم هم به عهده نونهالان است و خلاصه گوی سبقت را از بزرگسالان ربوده‌اند! در پردیسان است که می‌توانید انباری‌هایی را ببینید که به آن‌ها قفل زده نشده‌ است. اینجا برای استفاده نکردن از آسانسور در اسباب کشی کافی است که روی در آسانسور بنویسند که استفاده از آن برای این منظور حق الناس است، همین کافی است تا همه به این قانون احترام بگذارند و برای کم شدن سروصدای رفت‌وآمد همسایه‌ها کافی است که یک حدیث از رعایت حقوق همسایه در آپارتمان نصب شود. معماری اکثر خانه‌ها در اینجا اسلامی است؛ یعنی اندرونی و بیرونی دارد و با باز شدن در آپارتمان تا فی خالدون آشپزخانه دیده نمی‌شود. اینجا، در شهرک من، پردیسان؛ آرامش و امنیت عجیبی حکم‌فرماست.

پردیسان با همه دوری اش، با ساختمان‌های بلند و تودرتو و پیچیده‌اش، با خیابان‌های باریک و میدان‌های کوچکش، با ترافیک‌های صبحگاهی‌اش، با بیابان‌های اطرافش، با آسانسورهای شلوغش، با دست‌اندازهای غیراستانداردش، با برق رفتن‌های گاه و بی‌گاهش، با وانتی‌های میوه فروشش، با سه‌شنبه بازارش… همه و همه برای من لذت‌بخش است. پردیسان مدینه فاضله من است و حاضر نیستم اینجا را ترک کنم!

 


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...