نامه ای به دخترم
دخترم! تو الان در ملکوت هستی و از نصایح مادر گناهکارت بینیاز! اما این نامه را مینویسم برای وقتی که دنیایی شدی. دخترم وقتی بیایی بهترین نام را برایت انتخاب میکنم. نامی که همیشه به خاطرت بیاورد که تو ارزشمندی و رنگ و بوی خدایی داری. نمی دانم ظاهرت شبیه من است یا پدرت، اما این را بدان که تو ریحانه خلقتی. هر طور که باشی زیباترینی، بهترینی. برای زیباتر شدن نیاز به رنگ و لعاب نداری. چون تو نقاشی خدا هستی. لبخندهای تو به زندگی ما معنا میدهد، خنده، زیبنده لبان توست. دخترم دنیا جای قشنگی نیست. ولی وقتی تو بخندی قشنگ میشود. پس اخم نکن! به سختیهای دنیا بخند، دخترم قرار نیست در دنیا به ما خوش بگذرد. پس از سختیهایش غمگین نشو. اما رنجهایی که در دنیا خواهیدید ارزشمند است. هر انسانی سهمی از مشکلات دارد. وقتی راه رفتن را یاد بگیری حتما گاهی زمین خواهی خورد. اما وقتی زمین خوردی دستت را به زانو بگیر و بلند شو. اگر زمین خوردنت سخت بود گریه کن، همانطور که اشک در چشمانت حلقه زده بلند شو. من دلم میگیرد اگر اشکهایت را ببینم. اما گریستن گاهی لازم است. زیرا تو مظهر احساس خلقتی، و این نقطه قوت توست، چون خداوند به تو قلب رئوفی داده و خالصترین عشقها را تجربه خواهیکرد. دخترم! حتما تو هم مثل همه دخترهای دنیا عروسکها و وسایل بازی خواهی داشت و بیشک آنها را دوست داری. اما به آنها دل نبند، از کم داشتن لذت بیشتری میبری. به آنها وابستگی نداشته باش، تو برای خوشبخت بودن به آنها نیازی نداری. آزاد باش و بخشنده. بی چشمداشت ببخش! گاهی مردم دنیا قدردان نیستند، اما تو ببخش. زیرا که شایسته بخششی، زیرا خدایی بخشنده داری که تو را جانشین خودش در زمین قرارداده، پس سعی کن شبیه او باشی. دخترم! حتما تو خیلی شیرین زبانی، اما آیا میدانی که وقتی بزرگتر شدی حرفهایت میتواند قلب کسی را بشکند؟ پس تمرین کن که همیشه زبانت را در اختیار داشته باشی. دخترم تو پاک و بیگناهی، پس همینطور صاف و یکدست بمان. میدانم که بهترین هستی برای من و پدرت، آرزویم این است که بهترین هم باشی برای پروردگارت.
دخترم! ما بانوی بزرگی داریم که عرض حاجت به او میبریم. هرگاه که بینهایت خسته و تنها شدی، آغوش این بانو برای تو باز است. من درباره تو با او صحبت کردهام! امروز ولادت ایشان است و روز توست. روزت مبارک دخترم!